جدول جو
جدول جو

معنی کلیشه ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

کلیشه ساختن(دَ)
آماده کردن کلیشه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلیشه شود
لغت نامه دهخدا
کلیشه ساختن
آماده کردن کلیشه
تصویری از کلیشه ساختن
تصویر کلیشه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کینه ساختن
تصویر کینه ساختن
جنگیدن، جنگ کردن، نبرد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشه ساختن
تصویر پیشه ساختن
پیشه کردن، پیشه ساختن، کاری را حرفه و شغل خود قرار دادن، پیشه کردن
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
پیشه کردن. پیشه گفتن. حرفت و شغل و صنعت خود قرار دادن
لغت نامه دهخدا
(وِ کَ دَ)
دشمنی کردن. خصومت ورزیدن. جنگ کردن:
چنین داد پاسخ فرامرز باز
که با شیر درّنده کینه مساز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
کله بستن. کله زدن:
بر آن آشیان رفت و سر برفراخت
تو گفتی ز دیبا یکی کله ساخت.
اسدی.
و رجوع به کله (ک ل ل ) و کله بستن و کله زدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیشه ساختن
تصویر پیشه ساختن
پیشه کردن حرفه و شغل خود قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار